از دیدن این عکسا روده بر میشی

از دیدن این عکسا روده بر میشی

تست هوش

برای دیدن جواب صحیح کادر زیر را های لایت کنید
||||
13 ||||

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هنر نزد ایرانیان است

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

قویترین

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هوش خود را با این آزمون بسنجید

اگر دلتون میخواد که ضریب هوشی خودتونو بسنجید , به سوالاتی که در ادامه ی این مطلب وجود دارد را پاسخ دهید و خودتونو بسنجید , توجه داشته باشید که باید بدون مکث جواب بدید !


ادامه مطلب
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ماشین پشمالو

aks jaleb 5 عکس های کمیاب

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یه دختر مانکن خوشگل با یه شلوار جین فاق کوتاه

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

aks jaleb 15 عکس های کمیاب

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ترول اتوبوس
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طنز

 

ه دختر ۱۸ ساله :

 

 

به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمی دونه کدومش رو انتخاب کنه فعلا قصد ازدواج نداره می خواد درس بخونه

 


دختر
۲۲ ساله :


او یک شاهزاده با یک قصر می خواد ادعا می کنه که خیلی واقع بینه ولی ؟؟؟؟؟
مرد ایده آل او باید پول دار خوش قیافه مشهور همیشه در حسابش پول به اندازه کافی باشه و سخاوت مند.
او باید شوخ طبع، ورزشکار، شیک پوش، رمانتیک و شـنونده خوبی باشد.
بله خصوصیات و صفات آن مرد بسیار طولانی است.
دخـتر مـردی را میخواهد که او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدایا و دادن وعده عشق ابدی و جاویدان تـبدیل به الهه گرداند.

 

 



دختر
۳۲ ساله :


کم کم داره بوی ترشی می یاد دیگه، فقط یه مرد خوب می خواد!!!
لازم نیست ورزشکار و خوش تیپ و.. باشه،
یه کار خوب با حقوق مکفی، خونه ماشین و حساب بانکی داشته باشه و غذاهایی که دختر درست می کنه رو تحمل کنه کافیه

 


دختر ۴۲ ساله :


تنها یه مرد می خواد (بیچاره ترشید)
یه مرد معمولی که ستاره سینما نباشه، ورزشکار نباشه
اگه یه شکم گنده هم داشت عیب نداره کچل هم بود عیبی نداره فقط یه شوهر باشه

 



دختر
۵۲ ساله :


او فقط می خواهد… هر چی بود باشه
دختر باید خیلی شانس بیاره که مردش انقدر ترسناک نباشه که نوه هاش رو بترسونه
راه توالت رو هنوز به یاد داشته باشه و دندون مصنوعی هاش رو یادش باشه کجا گذاشته



دختر
۷۲ ساله :


تعجب نکنید بعضی دخترا تا این سن هم عمر می کنن ولی مطمئن نیستم مردمورد علاقش هنوز نفس بکشه !!

 

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جغد خمار

چیه؟

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

داستان بسیار زیبا و واقعی (بیمارستان و عشق)

55805 2 77x77 داستان بسیار زیبا و واقعی (بیمارستان و عشق)

داستان بیمارستان و عشق
از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی‌پایانی را ادامه می‌دادند.   زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند.
از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.   یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است.   در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می‌زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. بزودی برمی گردیم…»
چند روز بعد پزشک‌ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره‌اش کمی درهم رفت.  بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند.   همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف‌هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته‌ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.»   در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین‌شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد.


نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خالی بندی های پسرا از خاطرات سربازی

http://www.funchi.ir/wp-content/uploads/sarbazi-fun.jpg

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ببین این دختر خوشگله رو می پسندی؟

صبر کنید شمارش تموم شه تا صورت ماهه شو ببینید

 

 

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دختر فداکار... خیلی باحاله پیشنهاد میکنم حتما بخونید دوستان
همسرم با صدای بلند گفت: “تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟” روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم. تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد؛ اشک در چشمهایش پر شده بود. ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت. آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود. گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم: “چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟ فقط بخاطر بابا عزیزم.”
آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: “باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید..” مکث کرد. ”بابا، اگر من تمام این شیربرنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟”
دست کوچک دخترم را که به طرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم: “قول میدم.” بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم. ناگهان مضطرب شدم. گفتم: “آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی. بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟”
“نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.” و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن، عصبانی بودم.
وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد. همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت: “من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه.” تقاضای او همین بود. همسرم جیغ زد و گفت: “وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه.” و مادرم گفت: “فرهنگ ما با این برنامه های تلویزیونی داره کاملاً نابود میشه.” گفتم: “آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می شیم. خواهش می کنم، عزیزم، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی؟” سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت: “بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود؟” آوا اشک می ریخت. “شما به من قول دادی تا هرچی می خوام بهم بدی. حالا می خوای بزنی زیر قولت؟”حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم: مرده و قولش. مادر و همسرم با هم فریاد زدن: “مگه دیوانه شدی؟” آوا، آرزوی تو برآورده میشه.آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود. صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم. در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت: “آوا، صبر کن تا من بیام.” چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه..
خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت: “دختر شما، آوا، واقعاً فوق العاده ست” و ادامه داد: “پسری که داره با دختر شما میره پسر منه. اون سرطان خون داره.” زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. “در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده. نمی خواست به مدرسه برگرده. آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن مسخره ش کنن. آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه. آقا، شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین.”
سر جام خشک شده بودم.. گریه‌‌م گرفت!
فرشته کوچولوی من، تو به من درسی دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی؟
خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که اونجور که می خوان زندگی می کنن؛ بلکه کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن.
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طنز جالب / یک دانشجوی عاشق سینه چاک


یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...


روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تفاوت دختران ۱۳۸۱ با دختران ۱۳۹۱ + عکس

 

تفاوت دختران ۱۳۸۱ با دختران ۱۳۹۱ / کاریکاتور

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حضور یک روح واقعی در ورزشگاه پورتو

یکی از عکس‌های خبرگزاری «AP» که در جریان بازی دو تیم پورتو و پاری‌سن‌ژرمن گرفته شده، بعد از گذشت چندین روز، به سوژه داغ روز مبدل شده است‌؛ البته نه از بابت فوتبالی.

به گزارش ایسنا به نقل از خبرآنلاین، (گفته شده) در این عکس که مربوط به شادی جیمز رودریگس، شماره ۱۰ پورتو و زننده تک‌گل بازی است، در میان تماشاگران، یک روح دیده می‌شود. گویا این روح بازی دو تیم پورتو و پاری‌سن‌ژرمن را که با برد صفر-یک پورتو در ورزشگاه «دراگائو» همراه بود، از نزدیک تماشا کرده و حالا این روزها یکی از بحث‌برانگیز‌ترین سوژه‌های روز فوتبال اروپا، آن هم در بحبوحه دور جدید لیگ قهرمانان اروپاست.

برخی روزنامه‌های پرتغالی، این شبح را یکی از طرفداران جیمز رودریگس، ستاره کلمبیایی پورتو خوانده‌اند و به این نکته اشاره کرده‌اند که هر زمان این مهاجم کلمبیایی گل می‌زند، این روح هم در ورزشگاه ظاهر می‌شود و شادی می‌کند.

 

204171 عکس : حضور یک روح واقعی در ورزشگاه پورتو

این روزنامه‌ها همچنین نوشته‌اند با دقت بیشتر در چهره این روح فوتبال‌دوست، می‌توان دریافت که او متعلق به زمان دیگری است. اگر به لباس‌های تن او و مدل موهایش توجه کنید، به نظر می‌رسد که او متعلق به قرن گذشته میلادی باشد.

این عکس که روز سوم اکتبر ۲۰۱۲ در یکی از بازی‌های لیگ قهرمانان اروپا و توسط آژانس خبری «ای پی» گرفته شده، در وب‌سایت رسمی این آژانس خبری قرار گرفته است، یعنی اینکه این عکس دستکاری نشده و این شبح توسط فتوشاپ و یا برنامه‌های مشابه ویرایش عکس، اضافه نشده و برای اطمینان می‌توان به عکس‌های این آژانس خبری معتبر رجوع کرد.

 

20417 عکس : حضور یک روح واقعی در ورزشگاه پورتو

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

رقص باباكرم در تمرين پرسپوليس!

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

این پسر زیباترین چشمان جهان را دارد

 

17 2 این پسر زیباترین چشمان جهان را دارد (عکس)

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth tom چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth miley چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth 50 چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth zeta چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth hilary چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth posh چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth nicole چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth 60 چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

teeth Devid چهره باورنکردنی این ستاره ها قبل و بعد از مشهور شدن

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اخر هرچی وجدان کاری

m ax d 17  منتخبی از عکس های معروف و دیدنی

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پاندا خوابالو

m ax d 15  منتخبی از عکس های معروف و دیدنی

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاکپشت شکمو

m ax d 14  منتخبی از عکس های معروف و دیدنی

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بچه شکمو

m ax d 6  منتخبی از عکس های معروف و دیدنی

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

طریقه بچه دار شدن

m ax d 2  منتخبی از عکس های معروف و دیدنی

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

این هم یه جور حمام عمومی

246266 194 این هم یه جور حمام عمومی (عکس)

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مردم آزاری برنامه ریزی شده و بسیار جالب(اسانسور مرگ)

L132269551128 74 مردم آزاری برنامه ریزی شده و بسیار جالب (عکس متحرک)

تا لود شدن کامل تصویر شکیبا باشید

tars1 مردم آزاری برنامه ریزی شده و بسیار جالب (عکس متحرک)

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

افسانه سه برادر

ax khansedar 9 عکس های خنده دار جدید

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دست تو دماغ دیدیم اما شاخ تو دماغ دیکه ندیده بودیم

ax khansedar 8 عکس های خنده دار جدید

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عکس با معنی

 

ax khansedar 6 عکس های خنده دار جدید

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سوپر استار های معروف را کچل ببینید (عکسهای جالب)

سوپر استار های معروف را کچل ببینید در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

واقعییت مهم

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هویت اصلی برخی خواننده ها

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مخصوص دخترای سیبیلو

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نمره 20

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یکی دیگر از کاربردهای چیپس در ایران

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کاپوت ماشین

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اااااااااااااااااااااااااخ انگشتم

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

علاقه زیاد

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فردوسی پور و جنیفرلوپز
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نقاشی های جالب و دیدنی ۳ بعدی با مداد

N 3D 1 نقاشی های جالب و بسیار دیدنی 3 بعدی

N 3D 7 نقاشی های جالب و بسیار دیدنی 3 بعدی

N 3D 13 نقاشی های جالب و بسیار دیدنی 3 بعدی


ادامه مطلب
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 1 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

سلام من تنها تا ابد هستم به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم خوشتون بیاد و نظر بدین هر مطلبیم خواستین بزارین تو نظرات منم واستون میزارم


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , loveclassic.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM