از دیدن این عکسا روده بر میشی

از دیدن این عکسا روده بر میشی

حرﻑ ﺯﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﻱ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﺩﻳﺮﻭﺯ

 

گویش ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۱: ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﻋﺸﻘﻢ ﭼﺮﺍ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟ ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ

ﮔﻮﯾﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ
۸۶: ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻋﺸﻘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﻨﯽ؟
ﻗﻠﺒﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ
ﮔﻮﯾﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ
۹۱: ﻋﺠﯿﺠﻢ، ﻋﺠﻘﻢ ﭼﻼ ﻧﺎﻻﺣﺘﯽ؟

ﻗﻠﺒﻮﻧﺖ ﺑﻠﻢ
ﮔﻮﯾﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ
۹۶: ﺩﯾﺒﯿﻠﯿﻢ، ﻋﻮﻟﻮﭘﻮﻟﻮ، ﺑﯿﻠﯽ

ﺑﻮﻟﻮﻧﺎﺕ!
ﺧﻮﺷﮕﻞ = ﺧﻮﺟﻞ
ﺧﻮﺑﯽ = ﺧﻮﻓﯽ
ﺟﯿﮕﺮﺗﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ = ﺟﯿﮕﻠﺘﻮ ﺑﺨﻮﻟﻢ
ﻋﺸﻖ ﻣﻨﯽ = ﻋﺠﻖ ﻣﻨﯽ
ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ = ﻗﻠﺒﻮﻧﺖ ﺑﻠﻢ

ﭼﻄﻮﺭﯼ؟ = ﺗﻄﻮﻟﯽ؟
ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ = ﭼﯿﮑﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺳﻼﻡ = ﺷﻼﻡ
ﺩﺧﺘﺮ = ﺩﺧﻤﻞ
ﭘﺴﺮ = ﭘﺴﻤﻞ
ﻋﺰﯾﺰﻡ = ﻋﺠﯿﺠﻢ
ﺟﻮﻥ = ﺟﻮﻧﺰﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯﺯ
ﺑﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ = ﺑﯽ ﺗﻠﺒﯿﺖ
ﺑﯽ ﺍﺩﺏ = ﺑﯽ ﻋﻮﺽ )ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺩﺭﮎ ﺭﺑﻄﺶ ﮐﻤﯽ ﻣﺸﮑﻞ
ﻭﺍﻗﻌﺎً (
ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ = ﺍﺻﻨﻢ ﻧِﯽ ﺧﻮﺍﻡ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ = ﻧﯿﺪﻭﻧﻢ)ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﮔﻦ (!!
ﺩﻭﺳﺖ = ﺩﻭﮐﺲ )ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ
ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻥ (!!!
کدومتون اینجوری حرف میزنین?
خدا وکیلی راستشو بگو

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تفاوت پلیس آمریکا با پلیس هندوستان
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یک خاطره از یک دختر دانشجو

اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه.
چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته!
یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد!
با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم:
کرایه ی آقارو هم حساب کنید!
پسره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ...
اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا!
منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم!
می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده!
همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم،
بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟!
یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم!
الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم آقای خوشتیپ
کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :|
داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت:
پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟!
حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم!
خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !!
این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم
ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کاریکاتورهای شب یلدا

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 2 کاریکاتورهای شب یلدا

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 1 کاریکاتورهای شب یلدا

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 3 کاریکاتورهای شب یلدا

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 4 کاریکاتورهای شب یلدا

 

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 5 کاریکاتورهای شب یلدا

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 6 کاریکاتورهای شب یلدا

کاریکاتورهای شب یلدا

k y 7 کاریکاتورهای شب یلدا

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شنا در دریا با شلوار کُردی / عکس باحال

http://www.funchi.ir/wp-content/uploads/fun-kordi.jpg


نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

رضا صادقی در حال ظرف شستن+عکس

 

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پاسخ آقایان به تلفن خانم ها در ایام هفته!

پاسخ آقایان به تلفن خانم ها در ایام هفته!


شنبه:چیه...

1شنبه:چی میگی...


2شنبه:بگو کار دارم...


3شنبه:هان...


4شنبه:بله...


5شنبه:جانم!! امر بفرمایین


جمعه:چـــــــــــــه مرگته!!


البته اینم بگم فقط بعضی از آقایان اینجوری هستن ها!

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ترول تقلب و خدا
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عکس : عجب شباهتی

2l2bxw عکس : عجب شباهتی

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دخترها فكر مي كنند اينجوريه.....ولي در واقع اينجوريه !!!


دخترها فكر مي كنند اينجوريه



ولي در واقع اينجوريه



نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عجب پرستاریه !!!

25845 763 77x77 عجب پرستاریه !!!

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم . . .
دختر: منتظرم میمونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .
دختر: خیلی دوستت دارم . .
پسر: عاشقتم عزیزم . .
.
.
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد ..
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . .
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟
پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!!
چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

زیباترین قلب

 زیباترین قلب

روزی مرد جوانی وسط شهر ایستاده بود و ادعا میکرد زیباترین قلب را در تمام آن منطقه دارد. جمعیت زیادی جمع شدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند.

مرد جوان در کمال افتخار، با صدایی بلندتر به تعریف قلب خود پرداخت. ناگهان پیرمردی جلوی جمعیت آمد و گفت: اما قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان و بقیه جمعیت به قلب پیرمرد نگاه کردند. قلب او با قدرت تمام می تپید، اما پر از زخم بود.

قسمتهایی از قلب او برداشته شده بود وتکه هایی جایگزین آنها شده بود؛ اما آنها به درستی جاهای خالی را پر نکرده بودند و گوشه هایی دندانه دندانه در قلب او دیده می شد.در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکه ای آنها را پر نکرده بود. مردم با نگاهی خیره به او می نگریستند و با خود فکر می کردند که این پیرمرد چطور ادعا میکند که قلب زیباتری دارد.مرد جوان به قلب پیرمرد اشاره کرد و گفت: تو حتما شوخی می کنی… قلبت را با قلب من مقایسه کن.

قلب تو، تنها مشتی زخم و خراش و بریدگی است. پیرمرد گفت: درست است، قلب تو سالم به نظر می رسد. اما من هرگز قلبم را با قلب تو عوض نمی کنم. میدانی، هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده ام؛ من بخشی از قلبم را جدا کرده ام و به او بخشیده ام. گاهی او بخشی از قلب خود را به من داده است که به جای آن تکه بخشیده شده قرار داده ام. اما چون این دو عین هم نبوده اند، گوشه هایی دندانه دندانه در قلب خود دارم که برایم عزیزند، چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند.

بعضی وقتها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیده ام، اما آنها چیزی از قلب خود به من نداده اند. اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآورند، اما یادآور عشقی هستند که داشته ام. امیدوارم که آنها هم روزی برگردند و آن شیاره های عمیق را با قطعه ای که من در انتظارش بوده ام، پر کنند.پس حالا می بینی که زیبایی واقعی چیست؟ مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد. در حالی که اشک از گونه هایش سرازیر می شد به سمت پیرمرد رفت.

از قلب جوان و سالم خود قطعه ای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد آن را گرفت ودر قلبش جا داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را در جای زخم قلب مرد جوان گذاشت. مرد جان به قلبش نگاه کرد؛ سالم نبود، اما از همیشه زیبا تر بود.

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

استفاده از عابر بانک توسط خانم ها و آقایان / طنز

استفاده از عابر بانک توسط خانم ها و آقایان / طنز

d b استفاده از عابر بانک توسط خانم ها و آقایان / طنز

آقایان :

۱- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.

۲- کارت رو داخل دستگاه میذارن.

۳- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.

۴- پول و کارت رو میگیرن و میرن.

و اما خانم های محترم :

۱- با ماشین میرن دم بانک.

۲- به خودشون عطر میزنن.

۳- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.

۴- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.

۵- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.

۶- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.

۷- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.

۸- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.

۹- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.

۱۰- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.

۱۱- کارت رو وارد دستگاه میکنن.

۱۲- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.

۱۳- کد رمز رو وارد میکنن.

۱۴- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.

۱۵- کنسل میکنن.

۱۶- دوباره کد رمز رو میزنن.

۱۷- کنسل میکنن.

۱۸- مبلغ درخواستی رو میزنن.

۱۹- دستگاه ارور (خطا) میده.

۲۰- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.

۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده.

۲۲- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.

۲۳- پول رو میگیرن.

۲۴- برمیگردن به ماشین.

۲۵- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.

۲۶- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.

۲۷- استارت میزنن.

۲۸- پنجاه متر میرن جلو.

۲۹- ماشین رو نگه میدارن.

۳۰- دوباره برمیگردن جلوی بانک.

۳۱- از ماشین پیاده میشن.

۳۲- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذاره برای آدم)

۳۳- سوار ماشین میشن.

۳۴- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.

۳۵- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.

۳۶- میندازن توی خیابون اشتباه.

۳۷- برمیگردن.

۳۸- میندازن توی خیابون درست.

۳۹- پنج کیلومتر میرن جلو.

۴۰- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آخی ...

گروه اینترنتی خورشید

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تست هوش

برای دیدن جواب صحیح کادر زیر را های لایت کنید
||||
13 ||||

نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 38 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام من تنها تا ابد هستم به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم خوشتون بیاد و نظر بدین هر مطلبیم خواستین بزارین تو نظرات منم واستون میزارم


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , loveclassic.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM